صد بار اگر توبه شکستی باز آ
یه وقتایی احساس میکنی یه چیزی راه گلوتُ بسته احساس میکنی یه وزنه روی سینه ات ِ ، جوری که حتی نفست هم به سختی در میاد احساس میکنی یه بغضی همراهت ِ که اگه بترکه راحت میشی ، نفست درمیاد نمیدونم ! میشه کلی گریه کنی ، زار بزنی اما بازم احساس سبکی نکنی ؟؟؟ تا حالا شده به این فکر کنی که اگه متوجه بشی روز آخر زندگیته چه حالی پیدا میکنی ؟؟؟ شاید یه حالی که اصلا نشه با واژه یا جمله ای مثالش زد شاید یه چیزی مثه اسپند روی آتیش ... نه ؟ من الان این حال ُ دارم یه رازی رو بهت بگم ؟ تو دو شب گذشته ی احیا ، خیلی دعا کردم ... خیــــاـــــــــــــــــــــــــــی ولی توبه نکردم میدونی ! خجالت م...
نویسنده :
لی لی
22:42