مامان خونه شدم
امروز روز اولیه که مامان خونه شدم!
اینو همسری بهم میگه!
میگی چی رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟مامان خونه رو دیگه
هههههههههههههههه
مامانم دیشب رفت مسافرت(جای همگی اونجا خالی!!!!مشهد مقدس)منم اومدم خونشون که بابای خوبم وداداشیم تنها نباشم
اینه که باعث شده من ! مامان خونه بشم
چقدم که معلومه که مامان خوبی نیستم
آخه
.
.
.
آخه خونه ی خودمون یه جورایی همیشه اینجوری بودم
گه گاهی هم اینجوری
شایدم اینجوریتاکید میکنم شاااااااااااااااااید!
و البته بیشتر اینجوری ووووووووووووو
هنوز ٢٤ ساعتم نگذشته ولی من مامانمو میخووووووووووووووووام یالا یالا مامانمو میخوام
ولی از شوخی که بگذریم واقعا دلم براش تنگه
آدم وقتی از عزیزانش دور میشه تازه میفهمه چه نعمتهایی هستن
الانم باید یه فکری برای شام بکنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی