مامان و بابای دل گنجیشکی

مامان خونه شدم

1391/3/9 16:13
نویسنده : لی لی
457 بازدید
اشتراک گذاری

امروز روز اولیه که مامان خونه شدم!

اینو همسری بهم میگه!

میگی چی رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟مامان خونه رو دیگه

هههههههههههههههه

مامانم دیشب رفت مسافرت(جای همگی اونجا خالی!!!!مشهد مقدس)منم اومدم خونشون که بابای خوبم وداداشیم تنها نباشم

حالا کارای خونه با منه825020_cook.gif

اینه که باعث شده من ! مامان خونه بشم

چقدم که معلومه که مامان خوبی نیستم

نخندینااااااااااااااااااااااا

آخه

.

.

.

 این اوضاع و احواله الانمه835620_viannen_86.gif

آخه خونه ی خودمون یه جورایی همیشه اینجوری بودم

گه گاهی هم اینجوری

شایدم اینجوریتاکید میکنم شاااااااااااااااااید!

و البته بیشتر اینجوری ووووووووووووو

هنوز ٢٤ ساعتم نگذشته ولی من مامانمو میخووووووووووووووووام یالا یالا مامانمو میخوام

ولی از شوخی که بگذریم واقعا دلم براش تنگه

آدم وقتی از عزیزانش دور میشه تازه میفهمه چه نعمتهایی هستن

الانم باید یه فکری برای شام بکنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان میترا
9 خرداد 91 16:20
ایشا.. 3تا میشین


ممنون عزیزم
نایسل
9 خرداد 91 16:23
هه چه باحال فکر میکردم من فق این مدلی ام
ولی من همیشه این مدلی ام تو بازم از منبهتری


ههههههههههه بله دیگه
مامان لنا
13 خرداد 91 19:32
سلااااااااام جای مامان خالی نباشه . یاد عید افتادم که کوسن درست کردی وانگشتت من ولنادوست داریم یه عالمه . راستی نیستی بازی تازگی؟؟؟؟؟؟؟؟ خصوصی هم سر بزن

سلام دوستم ممنون ببخشید دیر جواب دادم خونه نبودم
هههههههههه یادته آبروم رفت

زهرا مامان قاصدك
28 خرداد 91 13:15
خيلي بانمك مي نويسي مامان دل گنجيشكي ايشاا... مادرتون به سلامتي برميگرده !


مرسی دوستم از دعای شما همینطور شد ممنون که بهم سر میزنی