مهمونی داریم .....
الان چند ماهه که با خانواده همسری قرار گذاشتیم که هر ٥ شنبه دور هم باشیم که همدیگرو بیشتر ببینیم
خیلی ام خوش میگذره
این هفته هم نوبت ماست
مهمونیمون چون دوره ایه همه میدونن که هفته دیگه کجا هستیم ولی امروز میخواستم با همه تماس بگیرم دوباره یادآوری کنم که تشریف بیارن
که مامان(مامان همسری)بهم زنگ زد که بگه اگه میشه مهمونیتونو بندازید جمعه .گفت:به نظرت بهتر نیست ؟آخه جمعه ها دلگیره حوصلمون سر میره
منم گفتم چشم هر چی شما بگین من میخواستم امروز به همه بگم ،میگم جمعه تشریف بیارن (خود مامان رو دیروز دعوت کرده بودم)
تازه یه روزم بیشتر وقت دارم کارامو بکنم
دستش درد نکنه
دیشب کلی نشستم به مغزم فشار آوردم بنویسم چیا لازم داریم
چون میخواستیم با همسری بریم خرید آخه به قول خودم هیچی تو خونه نداشتیم(حتی اگه فقط یه چیز نداشته باشیم میگم هیییییییچی تو خونه نداریم)
بعد از اتمام لیست طول و دراز من بالاخره رفتیم خرید
کلی ام هله هوله خریدیم خیلی خوش گذشت
شاممونم بیرون خوردیم بعد اومدیم خونه
ایشاالا به همه خوش بگذره