مامان و بابای دل گنجیشکی

اولین سلام

1391/2/23 13:22
نویسنده : لی لی
733 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

سلام آینده ی ما ....

سلام کود.......کم.خجالت

نمیدونم چرا وقتی میخوام صدات کنم یه جوری میشم.یعنی خجالته؟خجالتیعنی چیه؟

خودمم نمیدونم ؟

بالاخره اولین سلامم رو امروز بهت کردم.خیلی وقته میخوام یه دفتر خاطرات برا خودمون،برا تو !!!! درست کنم ولی تا میومدم اینجا یه جوری میشدمو یه جورایی دست و دلم به این کار نمیرفت،آخه میدونی منو بابایی فعلا تصمیم به نینی دار شدن نداریم برای همین میگفتم آخه چی بنویسم ولی امروز با خودم گفتم از دو تا بودنمون مینویسم تا روزی که بخوام از سه تا شدنمون بنویسم

بالاخره امروز بعد از چند ساعت ور رفتن موفق شدماوه هر کاری میکردم یه مشکلی بهم میزد ،منم که وااااااااااااااارد .جون خودمنیشخند

وقتی بعد از کلی کلنجار رفتن نوشت :ساخت وبلاگ شما با موفقیت انجام شد

اشک تو چشمام حلقه زد بازم نمیدونم چرا؟خیلی وقتا نمیتونم احساساتمو بفهممخنثی

اینم بهت بگم که بدونی همونطوری که اسم وبمونم گذاشتم منو بابایی فوق العاده دل گنجیشکی هستیمو از هم دیگه توقع کوچیکترین اخمم نداریم چه برسه به...........

 آخه ما واقعا عاشق همیمniniweblog.com.نمیگم بی مشکل ولی اگرم دلخوریی بوجود بیاد از دوست داشتن زیاد از حدمونه دوتامونم به این قضیه اعتقاد داریم

و اما..........دیروز

دیروز روز زن بود niniweblog.com

دومین روز زن تو خونه خودمون

مبارکم باشه نهههههههههههههههه؟چیه ؟مگه نمیشه آدم خودش به خودش تبریک بگهخجالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نارینه
26 اردیبهشت 91 22:04
مبارک باشه ..

هم وبلاگ جدید هم روز زن ... و هم روز مادر آینده


مرسی عزیزم
برای شما هم همینطور
مامان لنا
13 خرداد 91 19:44
پس تو هم مثل منی منم خیلیییییییی دل نازکم شما دربرابر همسر ولی من همیشه
ناززززززززززززززززززززززززی عزیزم